- چرخ خوردن
چرخیدن، گشتن، گردش، بر گرد خود یا چیزی گشتن
معنی چرخ خوردن - جستجوی لغت در جدول جو
- چرخ خوردن (اَ گُ دَ)
بمعنی حرکت دوری است. (آنندراج). گرد گردیدن. بدور خود یا بدور کسی گشتن.
- چرخ خوردن سر، دوار داشتن و گیج رفتن سر.
- ، برگشتن سر. رجوع به چرخ رفتن شود
- چرخ خوردن سر، دوار داشتن و گیج رفتن سر.
- ، برگشتن سر. رجوع به چرخ رفتن شود
- چرخ خوردن
چرخ زدن چرخیدن
- چرخ خوردن
چرخیدن، چرخ زدن، گشت زدن، پلکیدن، پرسه زدن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خودداری از بروز حالتی مثل خشم یا خنده یا حرف و مانند آن، از میان برداشتن، نابود کردن
گرد آلود شدن: می خورد گرد عبث محمل لیلی در دشت نیست جز عشق تمنای دگر مجنون را. (صائب)
گره ایجاد شدن: رشته ام تاب گره خوردن زکوتاهی نداشت این قدر پیچیدگی افتاد در کارم چرا ک (معز فطرت)، ایجاد مشکلی شدن در امری
بلعیدن بحلق فرو بردن، تحمل کردن، یا فرو خوردن خشم (غیظ) خودداری کردن از اظهار آن کظم غیظ
باده خوردن نوشیدن عرق: گه عرق خوردم و گه بنگ زدم تا که تریاکی و الدنگ شدم. (بهار)
ضرربردن ضرر کشیدن ضررکردن: زیان بردن زیان دیدن زیان کردن ضرر کشیدن
چین برداشتن، شکنج یافتن، شکن یافتن، چروک شدن، پست و بلندی یافتن، ناهموار شدن سطح زمین، چین خوردگی
